جلوی شما میگن چشم ، بعد هم انگار نه انگار. هنوز تسویه ما رو ندادن .
ستاد رفته زیر سوال . می گن شما سلاح گم کرده ین…..) همان قدر که من
عصبانی بودم، او آرام بود. گفت:( عزیزجان دل خور نباش . زمانه نابسامانیه .
مگه نمیگفتن چمران تل زعتر را لو داده ؟ حالا بگذار بگن حسین مقدم هم
سلاح گم کرده . دلخور نشو عزیزم.)
۳-دکتر آرپی چی می خواست، نمی دادند.می گفتند دستور از بنی صدر لازم است. تلفن کرده بود به مسئول توپخانه. آنجا هم همان اش و همان کاسه. طرف پای تلفن نمیدید دکتر از عصبانیت قرمز شده. فقط می شنید که ( برو آنجا آرپی چی بگیر. ندادند به زور بگیر. برو عزیزجان . )
۴-از اهواز راه افتادیم دو تا لندرور . قبل از سه راهی ماشین اول را زدند. یک خمپاره هم سقف ماشین ما را سوراخ کرد و آمد تو ، ولی به کسی نخورد ، همه پریدیم پایین ، سنگر بگیریم. دکتر آخر از همه آمد. یک گل دستش بود. مثل نوزاد گرفته بود بغلش . گفت:( کنار جاده دیدمش . خوشگله؟)
۵-اوایل که آمده بود لبنان، بعضی کلمه های عربی را درست نمیگفت. یک بار سرکلاس کلمه ای را غلط گفته بود . همه بچه ها همان جور غلط میگفتند. می دانستند و غلط میگفتند. امام موسی میگفت: دکتر چمران یک عربی جدید توی این مدرسه درست کرد.
۶-به پسرها میگفت شیعیان حسین (ع) ، وبه ما شیعیان زهرا(س).کنارهم که بودیم، مهم نبود کی پسر است و کی دختر. یک دکتر مصطفی می شناختیم که پدر همه مان بود ، و یک دشمن که می خواستیم پدرش را در بیاوریم.
۷-چینی ها میگفتند:(جاسوس آمریکاست.برای ناسا کار میکند.) راستی ها میگفتند:(کمونیسته) هردو برای کشتنش جایزه گذاشته بودند.ساواک هم یک عده را فرستاده بود ترورش کنند. یک کمی آن طرف تر دنیا، استادی سرکلاس میگفت( من دانشجویی داشتم که همین اخیرا روی فیزیک پلاسما کار میکرد)
۸-سال دوم یک استاد داشتیم که گیر داده بود همه باید کراوات بزنند. سرامتحان، چمران کراوات نزد، استاد دو نمره ازش کم کرد. شد هجده . بالاترین نمره.